عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنهاترین تنهاها و آدرس loverose.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1106
:: کل نظرات : 37

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 4
:: باردید دیروز : 66
:: بازدید هفته : 4
:: بازدید ماه : 5693
:: بازدید سال : 13221
:: بازدید کلی : 171442

RSS

Powered By
loxblog.Com

روح . چن . جن . ارواح . شیطان . خدا . ترسناک

پنج شنبه 8 آبان 1393 ساعت 22:47 | بازدید : 324 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )
روایتی خواندنی از ناگفته‌های عاشورا

معرفی کتاب «آینه‌داران آفتاب»‌ دکتر محمدرضا سنگری

روایتی خواندنی از ناگفته‌های عاشورا

در طول تاریخ کتاب‌های بسیاری در روایت واقعة عاشورا به جای مانده است که هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارد. اما معمولاً استقبال مردم به آن دسته از کتاب‌هایی بیشتر بوده است که با زبانی ادبی و روایتی هنری به بیان این حادثة عظیم پرداخته‌اند.
 
در طول تاریخ کتاب‌های بسیاری در روایت واقعة عاشورا به جای مانده است که هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارد. اما معمولاً استقبال مردم به آن دسته از کتاب‌هایی بیشتر بوده است که با زبانی ادبی و روایتی هنری به بیان این حادثة عظیم پرداخته‌اند. استفاده از زبان شاعرانه و نثری روان در مقتل‌نویسی امری رایج است که نمونه‌های بسیاری از آن در گنجینة گهربار ادب فارسی به چشم می‌خورد؛ مقاتلی که حتی در لابه‌لای روایت تاریخ از چند بیت شعر نیز استفاده ‌کرده‌اند. «آینه‌داران آفتاب» مجموعه‌ای دو جلدی است که دکتر محمد‌رضا سنگری در آن به حوادث ناگفته‌ و یا کمتر شنیده شده از روز عاشورا پرداخته است؛ پژوهش و نگارشی نو از زندگی و شهادت یاران اباعبدالله الحسین‌(ع) که در آن داستان همة اصحاب امام حسین‌(ع) نقل می‌شود.
«آینه‌داران آفتاب» کتابی تحلیل است که صرفاً تاریخ را برای خواننده روایت نمی‌کند، بلکه تحلیلی از وقایع مرتبط با حادثة عاشورا نیز ارائه می‌کند و این تحلیل‌ها، با زبانی ادبی و به صورت داستان وقایع، شخصیت‌ها و نقش یاران اباعبدالله‌(ع) را در ظهور و بروز قیام عاشورا بازگو می‌کنند. دکتر سنگری پس از سال‌ها کار مطالعاتی و تحقیق‌ها و پژوهش‌های مختلف، سعی کرده است در نوشتن این کتاب حقیقت را سرلوحة کار خود قرار دهد و از وقایع غیر مستند سخن نگوید و اگر شخصیتی را هم نام می‌برد، به زندگی‌نامه و تاریخچة او اشاره می‌کند و در جدولی به بررسی سیر زندگی‌اش می‌پردازد. این جدول شامل تبار و نژاد، زمان پیوستن به اباعبدالله‌(ع)، نحوة شهادت، سن، ویژگی‌ها و فضایل، نام در زیارت‌نامه‌ها و منابع، رجز و اطلاعات دیگر اصحاب امام حسین (ع) می‌شود. اینچنین معرفی اصحاب شیوة نوینی است که باعث می‌شود خوانندة کتاب درک عمیقی از یاران و همراهان امام به دست بیاورد و تا زمان شهادت، زندگی آن‌ها را بشناسد و پی‌گیری کند. استفاده از ترکیبات بدیع و لطیف و در عین حال خیال‌پردازانه بر قوت این کتاب افزوده است و علاوه بر بالا بردن شناخت تاریخی مخاطب، احساسات و عواطف او را نیز تحریک می‌‌کند.
در جلد نخست «آینه‌داران آفتاب» چهار فصل آورده شده که به ترتیب در فصل اول با عنوان مباحث تحلیلی، جایگاه و فضائل اصحاب حسین‌(ع) به فضیلت‌ها و ویژگی‌های یاران آن امام اشاره شده است. نویسنده در فصل دوم به شهیدان پیشاهنگ و در فصل سوم به شهیدان نبرد نخستین پرداخته و فصل چهارم کتاب به شهیدان نبرد تن به تن اختصاص یافته است. جلد دوم با فصل پنج آغاز می‌شود. در این فصل دربارة دو تن از شهیدان هنگام نماز حضرت سیدالشهدا‌(ع) شرحی داده شده و در فصل ششم به نُه شهید پس از نماز اشاره می‌شود. فصل هفتم مفصل‌ترین فصل کتاب است و سنگری در آن به خاندان بنی‌هاشم می‌رسد و داستان بیست و چهار شهید این خاندان پاک و مطهر را شرح می‌دهد. فصل هشتم و پایانی کتاب هم اختصاص دارد به معرفی افرادی که پس از شهادت امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. در سی صفحة آخر کتاب هم به ترتیب الفبا منابع و مآخذ مورد استفاده در گردآوری این مجموعه آورده شده است.
شرکت چاپ و نشر بین‌الملل در سال 1386 نخستین چاپ از«آینه‌داران آفتاب» را در 3000 نسخه منتشر کرده است. مجموع دو جلد این کتاب 1470 صفحه در قطع وزیری است و با قیمت 15000 تومان می‌توان آن را از بازار کتاب تهیه کرد.
با یکدیگر به صفحة 868 این کتاب نگاهی می‌اندازیم:
«می دانم جز شهادت فرجام این سفر نیست. می‌روم تا آیات قرآن را با خون بنویسم. می‌روم تا با حنجری خون‌فشان قرآن را تلاوت و تفسیر کنم. 

کمی درنگ کرد. صدای بُریر رنگی دیگر یافت. در سکوت مسجد تنها چشم‌های استاد پرواز می‌کرد؛ همهمة پرواز تا اعماق قلب‌ها را می‌لرزاند. اشک بدرقة مساف  پیر شد. قرآن‌ها بسته شد. قرآن راه می‌رفت. آیات در قامت استوارش، در نگاه روشن و سیمای زیبایش جلوه می‌یافت...» 




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: